فقط پیش پرده فیلم را ببینید. محصول چهار سال کار. منتظر باشید تا بیاید و حال کنید.

نزدیک به دو هزار عکس از شکنجه زندانیان در عراق و افغانستان در بیست و هشتم ماه مه در دسترس خبرنگاران قرار می گیرد. عکس ها مربوط به سال های 2001 – 2006 هستند. با خواندن این خبر با خودم گفتم عکس ها به چه درد آن بیچاره گانی می خورد که زنده گی اشان را در اثر بی رحمی و خشونت شما از دست داده اند. چه کسی حس انسانی را دوباره به آنانی که زنده از زیر شکنجه بیرون آمدند، باز خواهد گرداند. این عکس ها تنها نشان می دهند که بشر تا چه اندازه می تواند گوهرش را به پلشتی بیالاید. همین.

قطبی آمد.

او با امید و آرزو آمد.

با همه دست می داد. به همه احترام می گذاشت.

آنها بی ادب بودند. تنها کاری که می دانستند دست توی دماغ کردن بود.

او را از کشور بیرون کردند.

امروز که در گل مانده اند، دوباره او را برگرداندند.

این بار خواهد رفت و پشت سرش را هم نگاه نخواهد کرد.

ما می مانیم و دماغ های گشاد که انگشتانمان بیکار نشوند.

رسانه ها به حدی آشفته گی ایجاد می کنند که فرق بین واقعیت و تصویر و بازی را از دست داده ایم. آیا احمدی نژاد واقعن ضد نژادپرستی است یا دارد برای حکومت در مابین عرب نیرو جمع می کند. اگر ضد نژاد پرستی است پس چرا ملت خودش را سرکوب می کند؟ آیا این حرکت احمدی نژاد به چالش خواندن اسراییل بر سر قدرت اولی شدن در خاورمیانه نیست؟ کسی که به مردم خودش ستم می ورزد چگونه می تواند دیگر مردمان را دوست بدارد و از حقوقشان دفاع نماید. به نظر من بازی امروز احمدی نژاد تنها در راستای تحکیم قدرت جمهوری اسلامی در خاورمیانه بود و نه تنها هیچ دفاعی در حق مردم بیچاره فلسطین نبود بلکه کارشان را خراب تر کرد. خرمگس معرکه شدن بدون این که این رسالت را کسی به تو داده باشد همین می شود که آخر سر مردم فلسطین هم گفتند که ما را ز تو خیری نیست، لطفن شر مرسان.

  1. همه ی انسان ها حق یک زندگی با ارزش را دارند.
  2. زندگی با ارزش یعنی سود بردن از توانایی ها خود به عنوان انسان که لازمه آن دسترسی به حدی خشنود کننده از خدمات بهداشتی، آموزش، درآمد و امنیت است.
  3. ارزش، مساوی است با داشتن آزادی برای تصمیم گیری و انتخاب آن چه که زندگی فردی نامیده می شود و این که با این حق انسانی با احترام برخورد شود.
  4. ارزش مندی می باید شالوده پرنسیپ ها و فرمان ده تمام کارکردهای انسانی باشد.
  5. ارزش های ما به ارزش های دیگران وابسته است. (بنی آدم اعضای یک دیگرند)

این هم بخشی از فیلم جدید لارش فون تریر. قراره اول تو فستیوال کن نمایش داده بشه. فیلم سرگذشت زن و مردیست که پسرشان را از دست داده اند و زندگی اشان در آستانه فروپاشیست. آنها در طول فیلم با ماجراهای هولناکی مواجه می شوند که مسیر زندگی اشان را دگرگون می کند. باید ماند و فیلم را دید. فیلمی ترسناک از کارگردانی بزرگ.

گروهی از پژوهش گران مقاله ای در The Open Chemical Physics Journal منتشر کرده اند که روشنی تازه ای به وقایع حمله تروریستی یازدهم سپتامبر می تاباند. این پژوهش گران در میان گرد و غبار ناشی از تخریب برج ها ماده انفجاری نانوترمیت پیدا کرده اند. نانو ترمیت ماده انفجاری است که گرمایی 2500 درجه ای ایجاد می کند و قادر است فولاد را به آسانی ذوب کند.

نیلس هاریت محقق دانمارکی رئیس دپارتمان شیمی در دانشگاه کپنهاگ و عضو این گروه پژوهشی می گوید: این  کشفی اساسی است. تا کنون کسی با چنین بررسی دقیقی از وجود نانوترمیت در این انفجارها خبر نداده است. ترمیت از سوی هواپیما ها نیامده. کسی باید آنها را در ساختمان ها جاسازی کرده باشد. ترمیت را باید به ستون های فولادی نگهدارنده ساختمان بسته باشند و آن را از راه دور منفجر کرده باشند.

انتشار این نتایج خط بطلانی بر مهمترین گزارشی که تا کنون در این باره منتشر شده می کشد. گزارشی که از سوی National Institute of Standards and Technology منتشر و در آن منکر هرگونه ماده انفجاری شده بود.

نیلس هاریت می گوید: در میان گرد و غباری که بر خیابان ها و خانه های نیویورک پاشیده شده نزدیک به دو تن نانوترمیت یافته ایم.

این اثر پژوهشی در دانمارک بازتاب فراوانی داشته و روزنامه های معروف این کشور در باره آن مقالاتی به چاپ رساندند.

Jyllands-PostenPolitiken - Ekstra BladetIngeniøren 

نیلس هاریت درباره نانوترمیت می گوید

اگه مردم مقاومت نکنن و اگه زنان صداشون درنیاد، ایران از این هم بدتر میشه.

از روزی که نخستین حساب ایمیل را باز کردم تا به امروز صد ها هزار آشغال نامه دریافت کرده ام. برای خلاص شدن از دست آنها دست به هرکاری زدم ، اما تیغم برایی نداشت. گاهی وقتا به خودم میگم : خلایق این داستان ها را چه جوری سرهم می کنند. البته از این آشغال نامه ها اطلاعات زیادی به دست آوردم. به عنوان مثال در این چند سال اخیر خانواده من گسترش فراوانی یافته. دختری دارم در کنیا و عمه ای در چین. عموی مهربانی در سودان و تعداد زیادی پسرخاله، دختر دایی، دختر عمه و پسر عمو در هندوستان. از پسر ناشناخته ام که در سفر نرفته ام به تانزانیا او را از زنی ندیده دارم، که معدنی پر از طلا در دامنه کلیمانجارو پیدا کرده چیزی نمی گویم. جالب تر اینه که تمام این ها به یک قبضه وکیل کاردان و همه سر حریف مجهزاند که از طریق Hotmail و Gmail برای من نامه می فرستند. اکثرا هم اقوامی هستند که جایگاه والای مالی و فرهنگی و سیاسی در کشورهای گوناگون دارند. من حتی از وکیل محترم وزیر دارایی سودان نامه دریافت کرده ام. برخی شماره حساب مرا می خواهند. بعضی خواهش می کنند به تلفن طولانی و یک متری که در نامه قید شده زنگ بزنم. همه با زبان انگلیسی می نویسند و ادب و معرفتشان حرف ندارد. جدیدا به زبان های عجیب و غریب هم می نویسند و دیلماج گوگل را همراه نامه می فرستند تا در معطلی نمانم. اغلب با لحنی طلبکارانه می نویسند : دوست عزیز یا مستر ممود و یا پسر عموی نازنین چرا پاسخ نامه مرا نمی دهی؟ نامه ای که هرگز فرستاده نشده. در می مانم از این همه ادب. حتی در محل کار هم دست از سر آدم بر نمی دارند. آشغال نامه ای گرفتم با این تیتر « تبریک می گوییم» شما برنده مسابقه سه میلیونی ما هستید. تبریک. مبلغ 500 دلار به حساب درج شده در نامه بریزید و شماره حساب خود را ارسال کنید تا ما در اسرع وقت سه میلیون را به حساب اتان واریز کنیم. تبریک. تبریک.

با خودم گفتم اگر من می خواستم وقت بگذارم و یکی از این آشغال نامه ها را تولید کنم، می توانستم افسار خیال را بگشایم و بگذارم در علف زار واژه ها هر جور دلش خواست بچرد و از این داستان های تخیلی درست کند؟ دیدم نه بابا به این ساده گی ها هم نیست. بخشی از نامه باید آن چنان واقعی باشه که طرف را میخکوب کنه و یا دست روی احساسات خواننده نامه بذاره. حاوی واژه های کلیدی باشه که ذهن کنجکاو رو به دره هدایت کنه و حس طمع کاری رو در مخاطب بیدار کنه. گفتم بنشینم و یه نامه تولید کنم که به واقعیت نزدیک باشه و بعد از دوستان وب لاگ نویس هم بخوام که نامه خودشون رو بنویسن. حاصل کار شد این نامه که در زیر می بینید.

آقای…..

من وکیل پایه یک دادگستری در ایران هستم. کشور بزرگ و باستانی که زبان زد عام خاص مردم جهان است. می دانم که قبلا در ایران بوده اید و همین باعث شده که این نامه مخفی را برای شما بنویسم. همسر شما در شهرستان… برای شما کودکی به دنیا آورد که شما هرگز او را ندیدید. خودت را نباز. من از سوی آقای صادق محصولی وزیر کشور بزرگ ایران که از روی قضا و قدر پسر جنابعالیست این نامه را برایتان می نویسم. نگران نباشید مادرش تمام حقایق را برای او گفته است. برای داشتن چنین پسری به شما تبریک می گویم. چنان که می دانی جهان ما درگیر با بحران خانمان برانداز اقتصادی است. . می دانم در کشور شما بحران به مرز نابود کننده ای رسیده. اما نگران نباشید. روزهای سختی را از سر می گذرانیم. پسرت از من خواسته تا از شما درخواست کمک بکنم. او تصمیم گرفته تا ثروت 160 میلیاردی خود را که با عرق ریختن و خون دل خوردن کسب کرده پیش از ملاخور شدن از ایران خارج کند. تا کنون با باز کردن حساب های متعددی در کشورهای موناکو،دوبی، قبرس و مالت بخشی از این دست رنج را خارج نموده اند بقیه این پول قرار است که با اجازه به شما منتقل شود.. امروز پسر شما در خانه خود تحت مراقبت پلیس است. او هر هفته باید به نزد آقای خامنه ای برود و گزارش امور مالی اش را پس بدهد. به عنوان وکیل ایشان بنده اعتراضات فراوانی به این گونه برخوردهای نامناسب با موکل ام ( پسر شما) کرده ام ، اما کسی اعتنای سگ هم به من نمی گذارد. آقای خامنه ای از سوی افرادی که پاسدار و بسیجی نام دارند محافظت می شود. این ها با لباس شخصی در شهر جولان می دهند و به حدی خطرناک اند که کسی جرات چپ نگاه کردن و یا راست صحبت کردن درباره آقا را ندارد. یکی از آنها فردی به نام مسعود ده نمکی است که فیلم پرفروشش را در مملکت خودتان دیده اید و او را می شناسید. آقا برای بالا کشیدن پول موکل من او را توی دستگاه هم کشانده و وزیرش کرده بود. حالا هم قصد دارد پول ها را بالا بکشد. شب گذشته کبوتر نامه بری از سوی پسرتان آدرس ایمیل شما را برایم آورد. در نامه ضمیمه نوشته شده : « با پدرم تماس بگیر». به عنوان وکیل پسر نادیده اتان از شما خواهش می کنم که در خارج کردن بقیه پول های او از ایران به من کمک کنید. تنها درخواستی که دارم شماره حساب معتبر شماست تا با اجازه خودتان این پول ها را در حساب شما بریزم. مسئولیت خود را فراموش نکنید. به پسرتان کمک نمایید. از من خواسته به شما سلام فراوان برسانم. لطفا این نامه را به کسی نشان ندهید و درباره آن با کسی حرف نزنید. اگر فکر می کنید پاسخ دادن به این نامه برای شما دردسرآفرین است با این شماره با من تماس بگیرید.

0021+94629836587304386777

ارادتمند شما …..

دروغ سیزده یا April Fools پدیده ای کهن و جهان گیر است. در این روز هر کسی تلاش می کند که با سر هم کردن خبری جالب دیگران را فریب دهد. گاهی این دروغ ها بامزه و گاهی هم رنجش آورند. البته اگر هر دو طرف به این فرهنگ خو داشته باشند رنجشی در کار نخواهد بود.

امروز سایت معروف یوتیوب وب سایت خود را واژگون عرضه کرده بود.

گروه کوهنوردان هیمالیا( نروژ) در وب سایت اشان گزارشی ویدیویی گذاشته بودند که بسیاری را فریب داد. در این گزارش که از سوی خبرنگار ژاپنی نقل می شد، خبر از آدم برفی هیولانمایی داده می شود که این گروه کوهنوردی را مورد حمله قرار داده است.

وب سایت نروژی « صفحه شما» خبری منتشر کرد مبنا بر این که از امروز فیس بوک عکس های شما را به قیمت یک دلار به هر کسی که درخواست کند، می فروشد. خیلی ها این دروغ را باور کرده و با تلفن های متعدد درباره چگونگی این کار غیر قانونی فیس بوک آنها را مورد پرسش قرار داده بودند.

تلویزیون دولتی نروژ اعلام کرد : از امروز تمام کسانی که قصد خروج از کشور را دارند و با خود لپ تاپ حمل می کنند باید زودتر به فرودگاه بروند، چون تمام کامپیوترهایی که از کنترل فرودگاه می گذرند برای یافتن فایل های غیر قانونی اسکن خواهند شد. خبری که کک توی تنبان هر لپ تاپ داری می اندازد.

از جالب ترین دروغ های سیزده ای که این چند ساله در نروژ شنیده ام این بود که فروشگاه زنجیره ای مشروبات الکلی( در انحصار دولت ) اعلام کرد: امروز به مردم مشروب مجانی می دهیم. ملت از خدا بی خبر عرق خور هم با سبد و کیسه و زنبیل و هرچی دم دست داشتند به این فروشگاه ها هجوم آوردند اما با در بسته مواجه شدند.

از بهترین دروغ های سیزده تاریخ خبر بی.بی.سی در سال 1957 است. در آن سال بی.بی.سی گزارش داده بود که امسال به علت هوا و جو مناسب محصولات ماکارونی رشد زیادی داشته و دهقانان سویسی در برداشت محصول رکورد شکسته اند. در عکس ضمیمه خبر چند زن سویسی را در حال چیدن ماکارونی از درخت نشان می داد(ویدیو از ثانیه چهل به بعد). البته ملت هم باور کرده بودند.

بهترین دروغ های سیزده را ببینید.

بر اساس گزارش خبرگزاری فارس حاج علی پروین مربی گری تیم ملی را پس از اخراج علی دایی به عهده می گیرد. از میان گزینه های فدراسیون حاج علی پروین به علت مکتبی بودن از مایلی کهن و دیگران پیشی گرفت.


 

این جا | @