برادران روسی و همکاران نزدیک برادر احمدی نژاد، جسد شکنجه شدگان چچن و دیگر برادران مسلمان را با بمب متلاشی می کنند که آثار وحشی گری را محو کنند. از قدیم گفته اند کبوتر با کبوتر باز با باز.

اگه خواستی از شر مزاحمت نیروهای امنیتی گوگل خلاص شی. اگه دوست نداری گوگل اطلاعات خصوصی ات را دسته بندی کند و به هر کس و ناکسی بفروشد. اگه نخواستی آی.پی آدرس اینترنتی ات به دست ارواح و اجنه بیفتد و در یک کلمه در چهاردیواری خانه ات بدون مزاحم وارد شبکه شوی. برنامه GoogleSharing ویژه حضرت مستطاب فایرفاکس را نصب کن. مزایای این برنامه معظمه که شما را از شر ساندیس خوران می رهاند در اینجا آورده شده است.

نویسنده و فیلم ساز هفتاد و هشت ساله ی آلمانی آلکساندر کوگله فیلمی درباره کاپیتال مارکس ساخته است که دیدنش بر هر کسی که علاقه به فلسفه جامعه شناسی و اقتصاد دارد از نان شب هم واجب تر است. این برای نخستین بار است که تئوری مارکس به گونه ای شاعرانه و زیبا جامه ی فیلم به خود می پوشد. کلوگه در ساختن این شاهکار از تجربه ی چندین ساله خود در زمینه فیلم سازی بهره برده است.

کاپیتال بیست و شش اپیزود دارد و هر اپیزود یکی از بخش های کتاب را با کمک شعر، موسیقی، نقاشی، تئاتر، افسانه، فیلم های مستند و مصاحبه با فیلسوفان، جامعه شناسان و رهبران سیاسی به تصویر کشانده است. در این سفر نه ساعته بسیاری از معانی کلیدی کاپیتال مثل  « نقد ایدئولوژی»، « آگاهی کاذب»، «از خود بیگانگی»، «کالا پرستی» و صد البته «انقلاب» با بیانی ساده برای بیننده تصویر شده.

داستان ساختن فیلم هم خودش حکایتیست. در سال 1929 سرگئی آیزنشتاین تصمیم می گیرد که از کتاب سرمایه مارکس فیلمی بسازد، اما ساختن فیلم اکتبر نیروی زیادی از او می گیرد. گویا در دوره مونتاژ همین فیلم کتاب اولیس جیمز جویس را از دوستی به امانت می گیرد. پس از خواندن آن به فکر می افتد تا فیلم کاپیتال را بر پایه زبانی این رمان شالوده ریزی کند. اگر چه طرح او هیچگاه عملی نشد اما کاوش او در اندیشه این دو غول بزرگ دوران مدرنیت شالوده ای می شود که کوگله از آن برای ساختن فیلمش بهره برداری کند. اگر کاپیتال داستان دگرگونی جهان تو سط سرمایه است و در آن روح جهان به تسخیر لعنت سرمایه در می آید، در رمان جویس هم زندگی یک انسان ساده(آقای بلوم) در زیر سایه ی سرمایه داری و در طول یک روز دچار دگرگونی بزرگی می شود. این خط قرمزی را که آیزنشتاین مابین اندیشه مارکس و جویس یافته  بود، کوگله به تصویر درآورده.

فیلم به زبان آلمانی است و من هنوز ترجمه یا زیرنویس انگلیسی برای آن نیافته ام.

فیلم را می شود از این جا به قیمت ارزانی تهیه کرد.

بچه های خوش ذوق ایران هم می توانند فیلم را از این جا پیاده کنند.  

این سه فیلم مستند را ببینید تا دستتان بیاید که چرا خامنه ای و کیم ایل های کره شمالی عاشق بمب اتم و دیکتاتوری اند. البته قیاس فقط برای یافتن شباهت مابین این دو حکومت ایدئولوزیک است و گرنه مردم ایران در همین شصت سالی که حکومت کیم ایل ها بر قرار بوده بارها کله دیکتاتورها را به سنگ کوبیده اند.

فیلم اول ساخته نانسی هیکین است که کیم جونگ ایلا نام دارد و مستند جالبی از روابط ضد بشری حاکم بر اردوگاه کار اجباری به همین نام است. آدم را یاد کهریزک می اندازد.

فیلم دوم ساخته کارگردان دانمارکی مادس بروگر است و محراب سرخ نام دارد. بروگر با بردن یک گروه موزیک که تشکیل شده از دو نفر کره ای معلول و اجرای برنامه در مراسم های رسمی کره شمالی، دیکتاتوری کیم ایل ها را به مسخره می گیرد. این دو نفر از کودکی توسط دانمارکی ها به فرزند خواندگی پذیرفته شده اند. جالب این است که این گروه موزیک که خواننده اش مشکل حرف زدن دارد مورد استقبال کره ای ها قرار می گیرد.

فیلم سوم را کارگردان لهستانی آندره ی فیژیک ساخته و مستند قدرتمندی از شرایط مرگبار اردوگاه های کیم ایل هاست. در مستند داستان یودوک با زندانیانی که موفق به فرار از این اردوگاه شدند مصاحبه شده و رنج های آنان به تصویر در آمده.


 

این جا | @