امروز بارسلونا و منچستر یونایتد در رم شهر بی دفاع به یکدیگر حمله می برند. بارسلونا با بهترین خط حمله جهان و منچستر با دفاعی با همان قدرت. امیدوارم بارسلونا جانم این خط دفاعی را در هم بشکند و جام را دوباره به خانه بیاورد. منچستر بی شک به بازی دفاعی روی می آورد و تلاش می کند تا با بازی فیزیکی بارسلون را خسته کند و در دقایق پایانی به او حمله ور شود. گاردیولا برای نخستین بار است که به عنوان مربی تا فینال جام اروپا می آید و باید مواظب روباه پیر باشد.

فیلم کوتاه بسیار زیبایی که در جشنواره کن هم شرکت داشته. چشم تنگ دنیادار.

امروز خیلی حالم گرفته شد. بازیکنان میلان عزیز خیلی بی غیرتی کردند، به ویژه این پیرلو که باید از جون مایه می گذاشت. بازم گلی به جمال آمبروسینی که دو تا گل پیشکش مالدینی کرد. انزاگی و رونالدینهو و پاتو اصلا خوب بازی نکردن. بابا رم که گوشت دم توپ تمام تیم های لیگ بود. تو خونه خودت، اونم موقعی که استاد بزرگ داره بازی رو کنار میذاره و موسم خداحافظیشه، انتهای بی معرفتی است. البته برلسکونی کثافت هم نحسی میلان شد. با این بازی فکر کنم کار آنجلوتی و پیروپاتال های میلان هم به پایان رسید. البته هیچکس بهتر از آنجلوتی به درد میلان نمی خوره. خلاصه حالمان گرفته شد.

مالدینی هم رفت. بهترین دفاع تاریخ میلان. یک سرو گردن بالاتر از بارسی و کوستاکورتا. در اندازه های جهانی هم کمتر بازیکن دفاعی دیدم که در حد مالدینی باشه. امیدوارم نستا سالم برگرده و میلان دو سه تا دفاع خوب پیدا کنه که دست کم جای خالی مالدینی را پر کنند.

11111111111

به حق چیزهای ندیده و نشنیده. فکر این یکی رو نکرده بودیم. در جمهوری چک صندوق هایی در خیابان ها تعبیه شده که شما می توانید بچه های ناخواسته را - که در اثر غفلت و بی مبالاتی تولید کرده اید و از ترس گشت ارشاد و چماق امر به معروف نمی دانید چه خاکی بر سر خودتان و بچه کنید- در آن جا قرار دهید. به محض بستن درب صندوق آژیر خوش صدایی در بیمارستان به صدا در می آید و بچه خودکار تحویل جامعه داده می شود تا با پول مالیات ملت از او مراقبت به عمل بیاورند. حالش را دیگران می برند مالیاتش را ملت باید بدهد.

سروش ، جلال الدین فارسی و حبیبی. افرادی که موجب قتل عام دانشجویان و بسته شدن دانشگاه ها بودند و امروز رنگ عوض کرده اند. راستی کسی می داند چه بر سر این جلال الدین فارسی آمد؟ خوب به حرفهایشان گوش دهید. به جز پرت و پلا و حرف های بی ربط چه می شنوید؟ این ها اعضای ستاد انقلاب فرهنگی بودند که در فلاکت امروز کشور ما نقش به سزایی ایفا کردند.

این فارس نیوز ابله نمی داند که ذخایر ارزی کشور کوچک نروژ از مرز 250میلیارد دلار هم گذشته است؟ روز روشن از قول سازمان سیا دروغ به هم می بافند. از منبع خبر هم طبق معمول خبری نیست.

این ویدیو آرش با آیسل و بهزاد بلور خیلی جالبه شما هم ببینید.

 

این رو من بیشتر می پسندم تا آن داد و هواری که جایزه هم گرفت.

روزهای خوب آزادی. کتاب های جلد سفید. مردم سیاسی شده. آزادی که هنوز سرکوب نشده بود. ریش و پشم و شعارهای اسلامی هنوز دمار از روزگار مردم درنیاورده بود. زنان آزادانه در خیابان ها و دوش به دوش مردان برای آزادی می جنگیدند. هنوز مذهب بال های سیاهش را روی ایران پهن نکرده بود. روزگاری کوتاه اما بسیار شیرین و بیادماندنی بود. بهشتی مابین برزخ گذشته و جهنمی که سپس تر آمد. این فیلم خاطره انگیز را ببینید. به ویژه آنهایی که در آن دوران هنوز به دنیا نیامده بودند.

حقیقت نصفه و نیمه بزرگترین دروغ است. نشریه اینترنتی ایران در میان خبرهایش به نقل از روزنامه آفتن پستن نروژی آورده که « احمدی نژاد حقیقت را می گوید» . من با نگاه و جستجو در این روزنامه تنها به نامه یکی از خوانندگان این روزنامه دست یافتم که در آن نوشته احمدی نژاد درست می گوید و نویسنده هم کسی نیست جز آقای تروند علی که یکی از سرسپردگان و سخن گویان حکومت اسلامی است. این فرد که از هدایای سفارت بهره می برد به خدمات این چنینی هم می پردازد. روزنامه آفتن پستن و دیگر روزنامه های نروژی سخن رانی احمدی نژاد را محکوم کردند و هرگز نگفتند که او حق دارد. اما به علت آزادی بیان تروند علی هم می تواند حرفش را بزند و از کسی مثل خودش دفاع کند. نمی دانم در ایران هم اجازه می دهند که مخالفی علیه آنها بنویسد؟

تمام یک منطقه را سه روز قرق کرده اند و یک شهر را به حالت حکومت نظامی درآورده اند که این آقای ولایت فقیه با ماشین مشد مندلی که واقعا نه بوق دارد نه صندلی درست حسابی، بیاید برای کلاه گذاری سر مردمی که نفرت دیرینه ای هم از خودش و هم از حکومت او دارند. این بازی تنها خود رنگ کنی است. ریشش درآمده.

ما را ز سر بریده می ترسانند. این آنفلونزای خوکی را زیادی بزرگ کرده اند. کسی نمی پرسد تلفات این ویروس ناشناخته بیشتر است یا جنایات دیگری که بشر با آگاهی و در روز روشن دارد انجام می دهد. در این دو روز گذشته نزدیک به 1000 نفر در مناطق تامیل نشین سریلانکا به دست ارتش کشته شده اند. بیماری سل که باید ریشه کن می شد، روزانه جان پنج هزار انسان را می گیرد. کشته شدن مردم بی گناه در افغانستان، عراق پیشکش آنفلونزای خوکی. در همین ایران خودمان به اندازه کل تلفات ویروس آنفلونزا روزانه آدم توی ترافیک کشته می شود. رسانه ها واقعا سوراخ دعا را گم کرده اند.

نزدیک به یک هفته است که در بستر بیماری افتاده ام. هفته پیش برای خوشی رفته بودم استکهلم. جشنی بود خانواده گی و خیلی با حال که خودتان می دانید هیچ چیزی لذت بخش تر از جمع شدن فامیل و دوستان نیست. بگذریم ما که خوشی همواره زیر دلمان می زند، زد و مریض شدیم. برگشتنی به اسلو توی راه در حال مردن بودم. البته به زور خودم را به اسلو رساندم و تا به خانه رسیدم بیهوش افتادم. چنان لرزی به تنم افتاده بود که نگو و نپرس. من در این موارد صبر می کنم تا جانم بیاید دم در لبم و بگوید تا چند ساعت دیگر کارت تمومه اون وقت دست به دامان دکتر و دوا می شوم. اولش گفتم شاید آنفلونزای خوکی است بعد دیدم که من در مکزیک نبودم که. روز بعد رفتیم دکتر و آزمایش خون و نتیجه شد آنفلونزای معمولی و استراحت و دارو و نوشیدنی. یک هفته است هنوز بدنم درد می کند. سینه ام خرخر وحشتناک دارد و سرم گیج می رود(اگر پرت و پلایی این جا نوشته ام اثر سر گیجه است). باید آنفلونزای خرکی باشد که این همه قدرت دارد. در ضمن از همه بیشتر دلم برای یه نخ سیگار تنگ شده. یک هفته است که لب نزدم.


 

این جا | @