نیما راشدان در میانه جنگ غزه مقاله ای در باب دروغ هایی که دیگران به اسراییل نسبت می دهند نوشته بود که مقاله ایشان هم نه تنها آلوده به دروغ و تهمت زدن های بی پایه بود، بلکه دفاع شرمگینانه ای هم از کشتارهای دولت اسراییل بود. هدف او جدا کردن سره از ناسره و بازیابی حقیقت نیست. اگر چه حماس و حکومت اسلامی و اسراییل هر سه دروغ می گویند اما روزنامه نگار حقیقت جو می تواند مستقل از دروغ های این جماعت حقیقت را به مردم بگوید. نیما راشدان زمین و آسمان را به هم می لافد و می بافد تا سناریوی سیاه و سفیدش را به اجرا بگذارد. او مادس گیلبرت پرفسور و جراح مشهور نروژی را «پديده ای به نام دکتر» یعنی معلوم نیست که دکتر است یا نیست و « يک فعال روانپريش سياسی عضو حزب سرخ نروژ » معرفی می کند. یعنی هر چه این یارو حرف زد چون دیوانه است و از همه بدتر، کمونیست هم هست پس پرت و پلا می گوید و صد در صد مامور مخفی حماس است. این پزشک انسان دوست نروژی همراه با همکارش در بدترین شرایط جنگ به کمک مردم بی دفاع فلسطین شتافتند و با تمام توان خود به مداوای مجروحین پرداختند. طبیعی است که هر خبرنگار با وجدانی نخست از آنها سراغ کشته شدگان را بگیرد و پزشکی هم که وجدان داشته باشد، حقیقت را درباره نوع سلاح های به کار رفته شده در اختیار رسانه های همگانی بگذارد. اما این ها ربطی به نیما خان که در اطاق گرم و نرمش نشسته و احساسات ناسیونالیستیش هم به غلیان درآمده ندارد. نیما خان نمی داند که مردم نروژ مادس گیلبرت را قهرمان خودشان می دانند. نمی داند که همین گیلبرت در دوران جنگ شش روزه اعراب با اسراییل داوطلب کمک به اسراییل شده و برای نام نویسی و شرکت در جنگ به سفارت اسراییل در نروژ رفته است. نمی داند که مادس گیلبرت نه تنها دکتر است و دیوانه نیست که پرفسور و بهترین متخصص پزشکی اورژانسی در نروژ است. هنگام ورود او و همکارش مردم به پیشواز آنها به فرودگاه رفته بودند و از آنها قدردانی کردند. برای اطلاع بیشتر نیما خان بگویم که مادس گیلبرت در دهه هفتاد هم در فلسطین به مردم خدمت پزشکی رایگان ارایه می کرده. البته نیما خان چون اخبارش را از منابع ارتجاعی و مزدبگیر آورده و خودش دنبال حقیقت نبوده، طبیعی است که گاف بدهد. بی خیال از این که خواننده گان که گوسفند نیستند و دنیای رسانه ها آن قدر بزرگ شده که می توان هر رویدادی را پی گرفت و راست و دروغش را آشکار کرد. البته با توجه به این که در کشور ما هر کس دو تا مقاله توی وب لاگش نوشت روزنامه نگار می شود، انتظار این که روزنامه نگار در پی یافتن حقیقت باشد، بیهوده است. همین همکاران درون مرزی نیما خان این همه دروغ به جان این مادس گیلبرت بیچاره بستند. چرا نیما راشدان این بیچاره را روانی و دروغ گو می کند؟ جز این که نیما خان هم خودش بخسی از این نمایش تراژیک است؟

0 Comments:

Post a Comment




 

این جا | @